جدول جو
جدول جو

معنی مرده موشی - جستجوی لغت در جدول جو

مرده موشی
(مُ دَ/ دِ)
موش مردگی. چون موش مرده بودن.
- خود را به مرده موشی زدن، کنایه از اظهار نهایت ضعف و ناتوانی است. خود را ناتوان و ذلیل وانمود کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرده پوشی
تصویر پرده پوشی
رازپوشی، رازداری، کاری یا امری را پنهان داشتن، خطا و لغزش کسی را پنهان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ دَ / دِ)
ستاری:
ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
عمل سوختن میت بجای دفن کردن مسلمین و یا بر کوه نهادن زرتشتیان، چنانکه رسم بعضی طوایف هند و ملل دیگر است. (یادداشت مرحوم دهخدا). سوختن جسد مردگان
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ ذَ)
بی ذوقی. مرده ذوق بودن. رجوع به مرده ذوق شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ خوَ / خُ)
عمل مرده خور. مرده خواری. رجوع به مرده خوار شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ)
قسمی از مرزنجوش است. (از ناظم الاطباء). رجوع به المعرب جوالیقی (ص 309 س 18) و نیز رجوع به مرزنجوش شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ کَ / کَ)
بردن جنازه به گورستان. عمل مرده کش. رجوع به مرده کش شود:
از مرده رسم مرده کشی کس ندیده بود.
زاهد چرا ملازم نعش و جنازه است.
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ اَ)
شویندۀ جسد مرده. غسال. که جسد مردگان را شستشو و غسل دهد. که شغلش شستن و غسل دادن اموات است. مرده شو. مرده شور:
به مرده شویان مانی ز روی بدنیتی
اگر سه رویه خوهی سود خیز و مرده بشوی.
سوزنی.
زشت را گوهزار حله بپوش
که همان مرده شوی پارین است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرده پوشی
تصویر پرده پوشی
کتمان نهان کردن امری بدون پرده پوشی باید بگویم صریحا باید بگویم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده ذوقی
تصویر مرده ذوقی
حالت و کیفیت مرده ذوق بی ذوقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده خوری
تصویر مرده خوری
عمل و شغل مرده خوار مرده خوری
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل مرده کش حمل مردگان بگورستان: از مرده رسم مرده کشی کس ندیده بود زاهد چرا ملازم نعش و جنازه است ک (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده شوی
تصویر مرده شوی
کسی که شغلش شستن و غسل دادن اموات و مردگان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
اختفا، اخفا، پنهان سازی، کتمان
متضاد: پرده دری
متضاد: افشاگری، پرده دری
فرهنگ واژه مترادف متضاد